کف افکارمو موکت کردم

...روزی درخت تنومندی خواهی شد

کف افکارمو موکت کردم

...روزی درخت تنومندی خواهی شد

کف افکارمو موکت کردم
نویسندگان
پیوندهای روزانه

آخر هفته‌ی محبوبم

جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۵۴ ب.ظ

چیزی که از آخر هفته میخوام یه آخر هفته‌ی شلوغ و معاشرت با آدم‌هاییه که دوستشون دارم. همون چیزی که این آخر هفته داشتم.

 

پنج‌شنبه یه دورهمی خانوادگی تو خونمون داشتیم که ساعت‌ها با بچه‌ی محبوبم تو دنیا وقت گذروندم و باهم بازی کردیم و شعر خوندیم و نقاشی کشیدیم و برای همدیگه لاک زدیم. وقت گذروندن با نیکا کوچولو همیشه روحم رو صیقل میده.

دخترخاله‌ها و دختردایی‌های محبوبم رو دیدم. از همه قشنگ‌تر خواهرم مجردی اومده بود شمال و برعکس وقتایی که با حامد میومد و نمیتونستیم زیاد مثل قدیما وقت بگذرونیم کلی باهم معاشرت کردیم.
آخر شب هم دو قسمت از سریال محبوب مشترک قدیمیون رو دیدیم و مرور خاطرات کردیم.

 

امروز صبح هم مازیار بهم زنگ زد که میای صبحونه بریم بیرون؟ گفتم با کمال میل و سریع آماده شدم و با هم رفتیم بیرون.

رفتیم کافه‌ی یکی از دوستامون و 5 تایی جمع شدیم و صبحونه درست کردیم و خوردیم و بعد هم رفتیم یه مرداب خوشگل که شبیه گرین گیبلز بود.

بعد از اونم یه سرای سنتی کشف کردیم که یه خانواده میگردوندنش و آلاچیق‌های چوبی و تنور نون پزی و چای هیزمی داشت و اونجا نشستیم آش خوردیم و از زیبایی‌هاش لذت بردیم.

بعد هم که بلند شدیم بریم سمت راستمون آسمون ارغوانی بود و خورشید در حال غروب کردن بود و سمت چپمون ماه تو آسمون میدرخشید.

اینقدر قشنگ بود که هیچ دوربینی نمیتونست امروز رو همونطوری که بود ثبت کنه.

 

× فردا ظهر با دکتر روانشناسم جلسه دارم و امیدارم زخم‌های تازه‌ای باز نشن چون تازه داشت اثرات جلسه‌ی قبلی از بین میرفت.

(میدونم که این زخم‌ها باید باز شن و عفونت‌هاشون خارج شن تا درمان شن ولی خب...)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۱۷
ساراه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">