کاش اون روزا رو نمیبرد باد
دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ
نمیدونم چرا این روزا اینقدر دلم پیش آزاده س. چرا اینقدر دل تنگشم.
عجیبه اصلا! همش همه خاطره هامون میاد جلو چشمام...همشون یادم میاد.
فک کنم تا حالا این حجم از دلتنگی برا کسی نداشتم..
چقدر دلم برا سه نفره های نابمون نقطه شده...چقد عجیب شده همه چی...
از هم دور شدیم..برا جفتشون مشکل پیش اومده...نمیدونم نوبت من کی میشه و مشکل من چی قراره بشه...
کاش اون روزارو نمیبرد باد...
× تو این چند وقتی که نبودم میثمُ دوبار دیدم..هرکدومم فقط 2-3 ساعت...یه بار من رفتم پیششو یه بارم اون اومد...دیگه نبینمش احتمالا تا بعد عید...اگه اوضاع خوب پیش بره قراره بعد عید بیاد شمال دیگه...
× این مدت خیلی درگیر بودم..یعنی هنوزم هستم.هنوز طرح 4 مون تموم نشده. پنج شنبه بالاخره تحویله و از شرش راحت میشیم.
یه نمایشگاه صنایع دستی هم برگزار شده بود که غرفه گرفته بودم و کلی وقتمو گرفت...اگه بهاره هم تشکیل شه بازم غرفه میگیرم
خیلی تجربه جالبی بود انصافا.
ببخشید که کم میام...
فک نکنم اینجا چیزی گفته باشم راجع به چیزای که درست میکنم و کانال و اینستا.
اگه دوست داشتین کارارو ببینین این ادرسه ^_^
https://telegram.me/valikgallery
https://www.instagram.com/valikgallery/
۹۴/۱۲/۱۰